مدت زیادی نگذشته که با یکی از همکارانم درباره گوشیهای تاشویی مانند سامسونگ گلکسی زد فولد 6 و گوگل پیکسل 9 پرو فولد صحبت میکردم و به نظرم این تکنولوژی معنای خاصی نداشت. اهمیتی برای نمایشگرهای مربعی و متوسط این نوع گوشیها قائل نبودم. به عنوان یک کاربر آیپد نزدیک به یک دهه، معتقد بودم که چیزی بهتر از تبلتهای بزرگ برای مصرف رسانه، خواندن و انجام چند وظیفه سبک وجود ندارد. اما خبرهای هواوی میت ایکس تی، اولین گوشی هوشمند سهگانه که به یک تبلت 10 اینچی تبدیل میشود، شک و تردیدهایم را تشدید کرد. با این حال، کنجکاویام نسبت به گوشیهای تاشو همچنان زنده بود.
من واقعاً تا به حال بیشتر از پانزده دقیقه با یک گوشی تاشو کار نکرده بودم، آن هم معمولاً در موقعیتهایی که مجبور بودم سریع عبور کنم. همیشه تحت تاثیر ساختار، طراحی و امکانات گوشی سامسونگ Z Fold بودم، اما قیمت بالای آن (۱۸۹۹ دلار / ۱۷۹۹ پوند / ۲۷۴۹ دلار استرالیا) مانع از تصمیم جدی برای خریدش میشد. شاید بیاعتمادیام ریشه در کنجکاوی حل نشدهای داشت.
فرصت استفاده طولانی مدت از یک گوشی تاشو که پیدا شد، کنجکاویام دوباره تحریک شد. از اولین ساعت استفاده از وانپلاس اوپن، در دنیای تکنولوژی غرق شدم و گوشی را باز و بسته میکردم، کاملاً جذب مهندسی خلاقانه آن شدم. چند هفته بعد خوشحالم که بگویم در مورد تردیدم نسبت به گوشیهای تاشو اشتباه میکردم و این دستگاهها واقعاً شگفتانگیز هستند.
صفحه نمایش بزرگتر، مشکلات کمتر
مفهوم اصلی گوشی OnePlus Open را میتوان به سادگی با دو کلمه توصیف کرد: صفحهنمایش بزرگ. با نگاهی به این دستگاه میتوان دریافت که با صفحه نمایش داخلی ۷.۸۲ اینچی خود شباهتی به گلکسی دارد، اما کاربری آن نشان از چیزی فراتر از مجموع ویژگیهای آن دارد.
ویدیوهای جاسازیشده در مقالات و صفحات وب، زمانی که دستگاه را باز میکنید به راحتی قابل مشاهدهاند، بدون اینکه نیاز باشد آنها را برای بعد نگه دارید یا کنار بگذارید. طراحی این دستگاه چندوظیفهای واقعی را ممکن میکند؛ با امکان استفاده از دو برنامه همزمان و یک برنامه دیگر در حالت پنجره شناور. البته، اعمال پیچیده ممکن است روی چنین دستگاهی به خوبی انجام نشود، اما مرور صفحات وب به طور همزمان یا پخش ویدیو در پسزمینه بسیار کارآمدتر از یک ترفند ساده به نظر میرسد.
صفحه داخلی وانپلاس اوپن این گوشی را به یک گزینه جدی برای مصرف محتوا تبدیل کرده، نه فقط یک جایگزین موقت. در طول سفر اخیر، هنگام گذر از فرودگاه، میتوانستم گوشی را باز کنم و هر بار که نیاز به حرکت بود، به راحتی از آن استفاده کنم قبل از آنکه کاملاً آن را ببندم و در جیبم بگذارم. اندازه کوچکتر این دستگاه نسبت به آیپد پرو ۱۱ اینچی فضایی بیشتر برای بلندگوهای با کیفیت فراهم کرده است ، کیفیت صدای Open، همسطح با آیفونهای بزرگتر، در میان بهترین اسپیکرهای گوشیهایی است که تا کنون شنیدهام.
صفحه نمایش بزرگتر تجربه اشتراکگذاری محتوا با دوستان را بسیار راحتتر میکند. آوردن گوشی هوشمند به گفتگو ممکن است به دلیل درخواست از دیگران برای نگاه کردن به صفحه کوچک، چالشی باشد. صفحه “Open” نمایش عکسها یا ویدیوها را برای همه افراد حاضر دلپذیرتر میسازد، بهخصوص وقتی که سعی دارید چیزی را روی میز یا در اتاق به اشتراک بگذارید. اندازه بزرگ آن باعث میشود صفحه نمایش جذاب و دعوتکننده باشد و همچنین لولای آن میتواند بهتر از هر برنامه یا میمی شروعکننده یک مکالمه باشد. دیدن واکنش افراد هنگام تجربه گوشی “Fold” همچنان جذاب است.
به نظر من، نوع توجه و تعاملی که هنگام دادن گوشی به کسی که برای استفاده به هر دو دست نیاز دارد ایجاد میشود، جالب است. در واقع، خودم از ایده “باز بودن” الهام گرفتهام تا درباره نحوه استفاده شخصیام از گوشی فکر کنم. صفحه پوشش برای بررسی پیامها و انجام سریع کارها مناسب است، اما دانستن اینکه صفحه داخلی منتظر لحظهای خاص است، باعث میشود بررسی کنم آیا آنچه انجام میدهم ارزش دارد که در صفحه بزرگ به اشتراک گذاشته شود یا خیر، و اگر نه، گوشی را کنار بگذارم و به دنیای واقعی بازگردم.
مزایا و معایب گوشیهای تاشو
استفاده از گوشیهای تاشو مزایا و معایبی دارد. یکی از نقاط ضعف این گوشیها، عمر باتری کوتاهتر آنهاست، که با توجه به استفاده مداوم از صفحه نمایش بزرگ داخلی، طبیعی به نظر میرسد. باتری وانپلاس اوپن را چند بار در طول روز شارژ کردم، هرچند اکثر مواقع تا پایان شب دوام داشت. همچنین، تولیدکنندگان معمولاً این گوشیها را با دوربینهایی عرضه میکنند که نسبت به گوشیهای پرچمدار معمولی، مشخصات ضعیفتری دارند. با این حال، دوربین وانپلاس اوپن را چشمگیر یافتم، اما احتمالاً عکاسان ترجیح میدهند از گوشیهای معمولی با ارگونومی راحتتر و ویژگیهای دوربین بهتر استفاده کنند.
چالشهایی هم ناشی از قابلیت تا شدن این دستگاهها وجود دارد. به عنوان مثال، برخی برنامهها مخصوصاً بازیهای قدیمی به خوبی با قابلیت باز و بسته شدن هماهنگ نمیشوند و هنگام استفاده از حالت باز، مشکلاتی با اینستاگرام داشتم. البته، توسعهدهندگان مسئول بهینهسازی اپلیکیشنها برای این پلتفرم هستند، اما با توجه به سهم کوچک گوشیهای تاشو در بازار، انگیزه کافی برای این بهینهسازی وجود ندارد. حتی با وجود دستان بزرگ من، گوشی Open بسیار بزرگ و سنگین است و گاهی هنگام استفاده با یک دست، وزن آن فشار مضاعفی به مچم وارد میکند و شکل خاص آن همیشه برای نگه داشتن راحت نیست.
با وجود این مشکلات، از دید من هزینه این گوشی در برابر دسترسی به یک دستگاه منحصر به فرد و زیبا مناسب است. چیزی که مرا در مورد OnePlus Open شگفتزده کرد و آن را از برخی رقبا متمایز میکند، توانایی آن در عملکرد مشابه یک گوشی معمولی است. صفحه نمایش 6.31 اینچی آن تفاوت چندانی با گوشی قدیمی من ندارد و حتی در مقایسه با نمایشگر پوششی باریک Galaxy Z Fold سامسونگ عریضتر به نظر میرسد. نمایشگر جلویی Open روشن، با رزولوشن بالا و نرخ تازهسازی بالا است و تراشه Qualcomm Snapdragon 8 Gen 2 عملکرد سریع و پایداری را برای آن فراهم میکند.
آیا به یک گوشی تاشو نیاز داری؟
تجربه بهرهگیری از گوشیهای تاشو بر اساس نیازهای واقعی ایجاد نشده است. لزوماً کسی برای اینکه اینستاگرام را در صفحهای شش اینچی ببیند یا مقالات را با دو دست مطالعه کند، نیازی ندارد، اما… خوب، تجربهای جذاب است.
حالا که درباره گوشیهای هوشمند پیشرفته صحبت میکنیم، دیگر نیازی نیست به ضرورت آنها فکر کنیم. آیا کاربرانی که به تراشه A18 Pro در آیفون 16 Pro اهمیت میدهند، از زوم 100 برابری سامسونگ گلکسی S24 Ultra هم بهره میبرند؟ آیا واقعاً کسی آنقدر عجله دارد که نیاز به سرعت شارژ 240 واتی ریلمی GT 5 داشته باشد؟ بیشتر لذت ارتقاء سختافزارها در بهبود جزئیات کوچکی است که سالها شاهد بهبودشان بودهایم و ادامه خواهیم داد. داشتن نمایشگری کوچک که با یک حرکت مچ دست باز میشود، مرور وب، شبکههای اجتماعی، تماشای ویدیو و گوش دادن به موسیقی را بیش از پیش بهبود میبخشد.
در نهایت، کاربران ممکن است همانطور که از لنز عریض 1x استفاده میکنند، قابلیتهای پیشرفته دیگر مثل زوم اپتیکال یا سرعت شارژ بالا را هم تجربه کنند.